هفته ی خیـــــــــــــــــلی بد
عزیزه مامان هفته ی پیش هفته ی خیــــــــــــــلی بدی بود من فکر میکردم شما مریضی و دو روز فقط گریه میکردم البته فقط من نبودما همه گریه میکردن و واسه کوچولومون دعا میکردن رفتیم پیشه دکتر قاضی و دکتر ب خاطره اینکه وزنت خیـــــــــــــــــلی اومده بود پایین بهت شیر خشکه پری نان داد صبه چهارشنبه بود که شیر خشکو خوردیو 4 -5 ساعت خوابیدی هرررررر کاری کردم بیدار نمیشدی کلیییییی گریه کردم تا مامان جون مریم ساعت 2 از مدرسه اومد اونم تا تورو دید ترسید هی میگفت ناهید این بچه چرا اینجوری منم همش گریه میکردم مامان جون بردت به دستو صورتت آب زد بازم فایده نداشت زنگ زدم موبایله دکتر قضی گفت سریـــــــــــــع بیارش خلاصه با چشمه گریون با مامان جون و ...
نویسنده :
مامان نفس
17:23